آنکه چشمان کشیده همچون بادام دارد: ای بت بادام چشم پسته دهان قندلب در غم عشق تو چیست چارۀ این مستمند؟ سوزنی. بسی بادام چشمانند بدام مرغ حیرانند بسا پسته دهانان را تو بربسته دهان بینی. خاقانی. در هیچ بوستان چو تو سروی نیامده ست بادام چشم و پسته دهان و شکرسخن. سعدی (طیبات)
آنکه چشمان کشیده همچون بادام دارد: ای بت بادام چشم پسته دهان قندلب در غم عشق تو چیست چارۀ این مستمند؟ سوزنی. بسی بادام چشمانند بدام مرغ حیرانند بسا پسته دهانان را تو بربسته دهان بینی. خاقانی. در هیچ بوستان چو تو سروی نیامده ست بادام چشم و پسته دهان و شکرسخن. سعدی (طیبات)
این لغت در فرهنگ بهار عجم و آنندراج آمده بدون ذکر معنی و در فرهنگهای دیگر نیافته ایم: پسته لبی را نشان در پس بادام چنگ تا دهد ابریشمش فندق تر را نوا. بدر چاچی (از آنندراج) (از بهار عجم)
این لغت در فرهنگ بهار عجم و آنندراج آمده بدون ذکر معنی و در فرهنگهای دیگر نیافته ایم: پسته لبی را نشان در پس بادام چنگ تا دهد ابریشمش فندق تر را نوا. بدر چاچی (از آنندراج) (از بهار عجم)